loading...

Romeo

حس جدیدی را دارم احساس میکنم تمام روحم او را مطلبد اما خودم حسم را پس میزنم . من ؟؟؟ نه قرارمان این نبود باورم نمی‌شود برای من اتفاق افتاده است . ناگهان ترسیدم ...

بازدید : 3
چهارشنبه 13 خرداد 1404 زمان : 3:51
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

Romeo

حس جدیدی را دارم احساس میکنم تمام روحم او را مطلبد اما خودم حسم را پس میزنم . من ؟؟؟ نه قرارمان این نبود باورم نمی‌شود برای من اتفاق افتاده است .

ناگهان ترسیدم نتوانستم نگاهش کنم.

ترسیدم ، ترسیدم نگاهم برا بخواند با خودم کلنجار رفتم باز نگاهش کردم دنیای من روشن تر شده بود رنگ گرفته بود شور و شوقم برای زندگی دوچندان شد.

به دنبال نشانه‌‌‌ای برای نفرت در او گشتم اما به پروانه‌هایم بیشتر غذا دادم.

چشمان زیبایش، تعجب کردن‌هایش ، حزف زدنش همه و همه برای خوشایند بود .

ناخودآگاه در تماشایش غرق شدم صدایش را نشنیدم و فقط و فقط او بود که وجود داشت و "کاش این لحظه تا ابد باقی می‌ماند "

فکر اینکه آیا حسم را درست شناخته ام مغزم را می‌خورد این حس را نمی‌شناسم پر از درد است ترسناک است اما باز دلم می‌خواهد او را ببینم و باز تجربه اش کنم.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 10
  • بازدید کننده امروز : 11
  • باردید دیروز : 32
  • بازدید کننده دیروز : 33
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 147
  • بازدید ماه : 149
  • بازدید سال : 820
  • بازدید کلی : 844
  • کدهای اختصاصی